متن پشت جلد
این بود که ایشان بدون کوچکترین درنگی در هامش عریضه مرقوم فرمودند: ««آقایان، عجالتاً چیز دیگری بمالند!»... به مالیه قدغن کنید، کلاه زنانه را هم داخل امتعة مجاز بگذارند که وارد شود، لازم میشود!»
بدبختان جماعت کلاهمالهای دارالدوله حسبالامر رئیسالوزرا به فکر مالیدن چیز دیگری میافتند! آنها با شرمندگی خود را شماتت میکردند که چطور صدها سال و دهها نسل گذشته بود و این جماعت به عقلشان نرسیده بود که برای رهایی از اقتصاد تک محصولی، چیزهای دیگری را هم میشد بمالند و اینهمه، غفلت کرده بودند؟!...
ـ از متن کتاب ـ
نقد و بررسی
به گزارش بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اغلب داستانهاي اين كتاب كه رگههايي طنزآميز دارند، با بهرهگيري از عقايد محلي مردم كرمان، در قالب داستاني مدرن خلق شدهاند.
زوك نام لولهاي قديمي و سفالي است كه آب از داخل آن به خزينه ميآمده است. يكي از داستانهاي اين كتاب نيز براساس ماجرايي در اينباره نوشته شده است.
بيان مناسبات فرهنگي جامعهاي سنتي كه نسل جديد آن مدرن شدهاند، يكي از دغدغههاي نويسنده در نوشتن اين داستانها بوده است.
كت زوك، التزام، تشك كامي و بازار كلاه، نام برخي از داستانهاي اين مجموعهاند.