متن پشت جلد
با خواندن کتاب «همسایهها» احمد محمود را شناختم. نثر محکم و روان، تبحر در آفرینش فضا و شخصیتهای داستان، فارسی راحت و بیپیرایه و درستش، مرا جزو خوانندههای همیشگی کتابهایش کرد. با خواندن «مدار صفر درجه» مایل شدم تا درباره قصههای خودش، قصههای دیگران، و در کل درباره ادبیات و وضع مملکتمان با او گفتوگو کنم.
درخواستم را به او گفتم و او رد کرد. گفت تا به حال با کسی گفتوگو و مصاحبه نکرده و آمادگی ندارد. اصراری نکردم، چون لحن جواب ـ مثل نوشتهایش ـ آنچنان صریح و قاطع بود که میدانستم اصرار فایدهای ندارد. فقط گفتم راجع به پیشنهاد من فکر کنید، عجلهای ندارم، و تأکید کردم تا هروقت که بخواهید منتظر میمانم. (اما هم عجله داشتم و هم تحمل انتظار برایم سخت بود!) کتاب سه جلدی را خوانده بودم و تمام صحنههایش در جانم بود و گرم موضوع بودم.
... سه ماه بعد (وقتیکه دیگر دست از این خیال شسته بودم)، این خبر خوش به من داده شد، که: فکرهایم را کردم، برای گفتوگو آمادهام.
کتابها، یادداشتها، ضبط صوت و نوارها را برداشتم و به دیدار احمد محمود رفتم.
[کتاب حاضر حاصل این دیدار است]
درباره محصول
حکایت حال گفتگو با احمد محمود نوشته ی لیلی گلستان است که توسط معین در سال 1393 و 174 صفحه به بازار عرضه شده است. این اثر از نظر موضوعی در دسته/های ذیل قرار میگیرد:
کتاب دانشگاهی ادبیات و علوم انسانی زبان و ادبیات فارسی تاریخ و نقد فارسی مدرن داستان
از این نویسنده کتاب های ذیل نیز منتشر شده است:
سیمین اکرامی: مجسمه ساز از انتشارات : نظر مجموعه ی خصوصی لیلی گلستان از انتشارات : نشر چشمه