متن پشت جلد
در تذکرههاست که چون انکیدو با ورزای نر به نبرد پرداخت و کشته شد، دقایقی پس از خارج شدن روح از کالبدش، جانوری چندشآور و ریز ـ که شباهتی تام و تمام با نوعی هزار پای گوشتخوار داشته باشد ـ از منخرینش بیرون آمد. نقل است این هزار پا آنقدر برروی زمین خواهد زیست، تا مرگ ریش سفید عصر نوح را به عینه ببیند. و چون مرگ ریش عصر نوح نزدیک شود، آرام آرام از گوشه و کنار، بر سنگ و خار و خاشاک و آب و خاک میخزد و، در شبی مهتابی، بعد از نظارهای طولانی بر دیدگان او، به منخرینش ورود و در آنجا جلوس خواهد کرد. و چون چنین شود، ابری عظیم تمام جهان را درنوردد و سی و سه شبانه روز ببارد، درست به اندازه مراتب سی و سه گانه فراماسونری، و باریدن همان و زوال اولاد آدمی همان.
و چون چند صباحی از مرگ ریش سفید عصر نوح بگذرد، از ذره ذرههای وجودش، پروانهای صد رنگ و آتشین جان بگیرد. چون به پرواز درآید، به هر بال زدنی جنبشی در کون و مکگان در خواهد انداخت، از سنگ و خاک و خار و خاشاک گرفته تا استخوانهای مردگان در گور!
نقد و بررسی
«مارمولکی که ماه را بلعید» روایتی است طنز که ضمن سرگرم کردن خواننده قصد به چالش کشیدن وقایعی از تاریخ شاهان قاجار و البته پهلوی را دارد. وقایعی که همگان با آنها آشنایی داریم و بارها و بارها در بارهشان خواندهایم و نوشتهایم، اما نویسنده اینبار بهگونهای دیگر و از زاویه دیدی متفاوت به آنها نگریسته است. وقایعی مانند قضیه تحریم تنباکو و چگونگی شکلگیری آن و تبعاتی که از پی آن آمده، قتل ناصرالدین شاه در حرم شاهعبدالعظیم، استنطاق میرزا رضای کرمانی ـ البته اینبار در داستان قاسم شکری خود ناصرالدین شاه در جلسه بازجویی میرزا حضور دارد ـ جریانات فکری آن دوره مثل فراماسونری، نهضت مشروطه و وقایع ریز و درشتی که با آنها در ارتباط بوده است و دیگر اتفاقاتی از تاریخ فارس که با عنصر تخیل و طنز همراه شده است. راوی داستان، نویسنده دورگهای است فرانسوی ـ اسپانیایی تبار ـ با نام ساختگی «ژان ژاگ ژی گاردیو» که با طنزی منحصر به فرد و نگاهی بیطرفانه وقایع مورد بحث را به چالش میکشد. البته به گفته راوی، قرنها از وقوع این اتفاقات گذشته و حالا این روح اوست که در دنیای پس از مرگ روایتگر داستانی است که سلسلهوار تا ابدالاباد تکرار میشود. «قاسم شکری» پیش از این کتاب «بوی خوش تاریکی» را نوشته که برنده جایزه کتابهای متفاوت «واو» در سال 1387 شده است.