متن پشت جلد
آقای صاد سرش را نزدیک برد. مرد لحظههای آخر عمرش لبخند میزد. مشخص بود از چیزی خوشحال است. آقای صاد به یاد روایتهای رو در رو شدن محتضران با زندگی پس از مرگ افتاد. فکر کرد حتما این مرد مفلوک به بهشت خواهد رفت. حتماً سرگرن تماشای باغ و نهر عسل و حوریهای بهشتی است که چنین لبخندی میزند. فکر کرد خوش به سعادتش، هرچند در این دنیا سخت زندگی کرد، اما تا ابد از زندگی اُخروی لذت خواهد برد. آقای صاد در همین فکرها بود که صورتش خیس شد.
ـ از متن کتاب ـ
نقد و بررسی
«چرخدندهها» روایتی نامتعارف از زندگی دو کاراکتر به نامهای سین و صاد است، که طی رویدادهای عجیبی، پس از ملاقاتی تصادفی که در یک تاکسی با هم دارند، سرنوشتشان به هم گره میخورد و به جاهای غریبی ختم میشود. «امیر احمدی آریان» میکوشد به طنزی ویژه برسد که در کل اثر بهخوبی توزیع میشود و منطق رابطه در جامعهی شهری کشور جهان سومی ایران را به چالش میکشد.