متن پشت جلد
وسوسه، فراموشی، رهایی؛
این سه کاری بود که باید میشد تا کار رمان تجربه کودک و نوجوان به انجام برسد؛ و من همین کار را کردم، فقط همین سه کار را.
پیش از هرچیز باید وسوسهشان میکردم، یا بهتر بگویم: وسوسه نوشتن را به جانشان میانداختم... و انداختم. در چنین مواقعی باید خودت بایستی کنار، فقط کمی دورتر؛ تا وسوسه، کار خودش را بکند. میدانم، برای بعضی از ما سخت است این کار ایستادن و فقط تماشا کردن. دلواپس کژ و مژ رفتنشان هستیم، دلواپس افتادنشان، زخمی شدنشان، دور شدنشان و... اما چارهای نیست، این واهمههای بینام و نشان را باید دور ریخت و کاهش داد. من با فراموشی کاهش دادم. فراموشی همه خطکشیها، تئوریها، خواندهها و شنیدههای قبلی... باید ذهنشان پاک میشد، سفید سفید! هرچه تئوری داستان بلد بودند، گفتم بریزید دور؛ هرچه داستان و رمان و سبک و مدل داستانی خوانده بودند، گفتم از ذهنتان پاک کنید؛ پاک پاک، سفید سفید... باید ذهنشان سفید سفید میشد، فراموشی مطلق. حالا وقت رهایی بود. باید خودشان را، ذهنشان را، قلمشان را، کیبوردشان را، یا هرچیز دیگرشان را رها میکردند در این سفیدی مطلق.
حالا باز موقعی بود که تو باید پرهیزگارانه کناری میایستادی و تماشا میکردی تا این بار رهایی کار خودش را بکند. کار خودش را کرد.
حتم داشتم میکنند. حاصلش همین شد: قصههایی که قصههای خودشان است، شبیه خودشان، مدل خودشان، مدل «اتاق تجربه رمان کودک و نوجوان» خودشان. و من در این میان فقط تماشاگر بودم، گیرم تماشاگری پرهیزگار که گاهی وسوسهشان میکرد برای نوشتن، گاهی نهیبشان میزد برای فراموشی و گاهی تحریکشان میکرد برای رهایی... همین؛ همین فقط:
وسوسه، فراموشی، رهایی.
فریدون عموزاده خلیلی
درباره محصول
پاشو پری کوچک نوشته ی بنفشه چاپاری است که توسط چکه در سال 1393 و 140 صفحه به بازار عرضه شده است. این اثر از نظر موضوعی در دسته/های ذیل قرار میگیرد: