متن پشت جلد
ساعت گرگ و میش در پی آگاهی و روشنایی است. فراز و فرود زندگی را میکاود و صداهای بیرون از روزمرگی را میشنود. انسان میخواهد سرانجام دستکم به خودآگاهی دست یابد. اما در مهلکه میافتد، نگاه و ترکیببندی تازهای را میآفریند تا از کهنگی بگریزد شاید به پاسخی ـ فقط برای خود ـ دست یابد.
میخواهد دستکم زیر پوسیدگی، یا جشنوارة کلمهها و رنگ نگاه، چیزی تازه بیافریند. آنچه آفریده و شکفته میشود، میبالد، خوب یا بد نیست. شکل تازه درماندگی است. نغمهها و نواها و موسیقی جنگل نشانههایی از جان و روان نویسنده را مینماید که چگونه در خود و دیگران، در قلمرو پهناوری که پیش میرود، احساس ها و هیجانهایش را به هرسو پرتاب میکند. سرانجام، هرچه هست پرهیز از ستمبارگی را دوست دارد. به مرگ دیگران که فکر نکنی مزه، صداها و بوی گیج کنندهای را میشنوی که نامش زندگی است.
چندان او را بستهاند که به تلافی، شکل نوشته از هرگونه قیدی رها میشود. چشمهای نگران، چشمهای میانسال نگران و نگاه چشمهای عبرت مرگ، که تماشا میکنند، چندان سیلان نیرو و توان را در ما برمیانگیزند که میخوانیم و نمیشنویم. انگار برای دیگری میخوانیم تا عبرتآموز و پندآمیز ننماییم. در خاموشی و تنهایی و در بیکرانگی و بخشندگی صداهای طبیعی و طبیعت، ما نیز خواهیم مرد بیآنکه این داستان را برای خودمان تمام کرده باشیم. حسرتبار نگاه میکنیم و انگشت حیرت به دهان، این داستان تمام شدنی نیست.
درباره محصول
ساعت گرگ و میش نوشته ی محمدرضا جعفری است که توسط میم در سال 1392 و 160 صفحه به بازار عرضه شده است. این اثر از نظر موضوعی در دسته/های ذیل قرار میگیرد:
کتاب بزرگسال فرد، خانواده و جامعه موفقیت
از این نویسنده کتاب های ذیل نیز منتشر شده است:
فرهنگ نشر نو فرهنگ فشرده فارسی - انگلیسی، انگلیسی - فارسی از انتشارات : فرهنگ نشر نو