متن پشت جلد
با مشاهدة دقیقتر مشخص میشود اقدام ناسیونال سوسیالیستها برای نابودی یهودیان مابازایی است برای اقدام بولشویکها برای نابودی «بورژوازی». وقتی «قومکشی»های ناسیونال سوسیالیسم و «طبقهکشی»های بولشویسم را نتوان از یکدیگر جدا نگاه داشت، عصری مالامال از اشتباهات بزرگ اما فهمپذیر از هر دو جانب تحت عنوان «دوران فاشیسم» قابل شناسایی میشود.
نظریة فاشیسمی که از این رویکردها سر برمیآورد با نظریههای فاشیسم مارکسیستی یا نیمه مارکسیستی اساساً متفاوت است: «فاشیسم آنتی مارکسیسمی است که میکوشد دشمن خود را از طریق ایجاد ایدئولوژیای مطلقاً متضاد اما در عین حال همسایه و، همچنین، از طریق به کار گیری روشهای تقریباً همسان اما در عین حال به شکل شاخص بازسازی شده نابود کند.»
کتاب حاضر، ضمن خودداری از تمرکز بر جزئیات، به جنشهای فاشیستی کوچکتری پرداخته که خود را اغلب «فاشیستی» مینامیدند. این اثر گرایش به این هدف دارد که فاشیسم نیز «فهمیده» شود و، به همین دلیل، در چشم بسیاری از «چپها» «مدافعهجویانه» به نظر میرسد.
ارنست نولته
برلین، اکتبر 2013
نقد و بررسی
(بحران نظام ليبرالي و تكامل فاشيسم)
در پايان جنگ جهاني اول تعبير «فاشيسم» در اروپا تعبيري بيگانه بود. اما چهار سال بعد تقريباً هر اروپايي نام حزبي را ميدانست كه در ايتاليا، پس از درگيريهاي سخت و طولاني كه به جنگ داخلي ميمانست از طريق عملياتي موسوم به «رژه به سوي رم» قدرت را به چنگ آورده بود آن هم به رهبري مردي كه در سالهاي پيش از جنگ رهبر «حزب سوسياليست ايتاليا» و شناخته شدهترين انقلابي كشور قلمداد ميشد. او كسي نبود جز «بنيتو موسوليني». تنها در عرض چند سال، كمابيش در سرتاسر اروپا احزابي پديدار شدند كه خود را «فاشيست» ميناميدند يا به تعبيري شبيه آن خود را نامگذاري ميكردند.
«نولته» متفكر و انديشمند معاصر در كتاب جنبشهاي فاشيستي با همان سبك و سياق خاص خود بيشتر به تحليل و تفسير تاريخ فاشيسم پرداخته تا روايت آن. شايد در نگاه اول فهم كتاب براي مخاطب فارسي زبان كمي دشوار باشد لذا به همين خاطر مترجم كوشيده است با افزودن برخي دادههاي تاريخي به صورت پانوشت خوانندگان را در اين مهم ياري كند. نولته نخستين تفسير فراگير علمي از فاشيسم را در گسترة كامل مظاهر تاريخي آن در اين كتاب مطرح ميكند.