متن پشت جلد
تاکسی گرفتم و خانه که برگشتم، دیگر تقریباً نصفه شب بود. دوقلوها روی تخت بودند و حل کردن جدول هفتهنامهای را تمام کرده بودند. عین ورق کاغذ سفید بودم و بوگند مرغ یخ زده میدادم. لباسهایم را انداختم توی لباسشویی و جست زدم توی حمام تا مفصل و طولانی خودم را بشویم. بعد سی دقیقه بودن زیر آب داغ، حس کردم آمادهام دوباره به نوع بشر ملحق شوم، ولی حمام هم از شر سرمای منجمد کنندهای خلاصم نکرد که تا عمق وجودم نفوذ کرده بود.
دوقلوها بخاری گازی را از کمد درآوردند و روشنش کردند. پانزده دقیقه وقت برد تا لرزیدنم قطع شود؛ بعد پشتبند مدت زمانی کوتاه، یک کاسه سوپ پیاز کنسروی داغ خوردم.
گفتم «الان دیگه حالم خوبه.»
ـ از متن کتاب ـ
نقد و بررسی
قسمتی از متن کتاب : تاکسی گرفتم و خانه که برگشتم، دیگر تقریبا نصفه شب بود. دوقلوها روی تخت بودند و حل کردن جدول هفته نامهای را تمام کرده بودند. عین ورق کاغذ سفید بودم و بوگند مرغ یخ زده میدادم. لباسهایم را انداختم توی لباسشویی و جست زدم توی حمام تا مفصل و طولانی خودم را بشویم. بعد 30 دقیقه بودن زیر آب داغ، حس کردهام آمادهام دوباره به نوع بشر ملحق شوم، ولی حمام هم از شر سرمای منجمدکنندهای خلاصم نکرد که تا عمق وجودم نفوذ کرده بود. دوقلوها بخاری گازی را از کمد درآوردند و روشنش کردند. 15 دقیقه وقت برد تا لرزیدنم قطع شود، بعد پشت بند مدتزمانی کوتاه، 1 کاسه سوپ پیاز کنسروی داغ خوردم. گفتم: «الان دیگه حالم خوبه.»
برگرفته از: وب سایت ناولر