متن پشت جلد
در پس هر اسطوره، در دوردستها واقعیتی ایستاده که اگر بخواهی آن را بشناسی باید که به گذشتههای دور سفر کنی. این کتاب سفری است به گذشتة انسان؛ به آن زمان که هیولای دهشتناک مارگونه، در دل مردمان هراس میآفرید و آنان نام ضحاک بر او نهادند؛ و این ضحاک انگار که بیش از دیگر اسطورههای ایرانی پرسشانگیز بوده است. انسان کهن آنچه به چشم میدید به سادگی تمام توصیف میکرد و جانور مار در این میان گویا در نظرش جلوهای دیگر داشت. او ماری عظیم میشناخت که به نفس گیتی را تباه میکرد. این مار همان ضحاک بود. مؤلف در این کتاب در بازگشتی به ژرفنای پوشیدة تاریخ ماهیت پدیدهای عینی را بررسیده است که سنگ بنای پیدایی اژدهای آتشین دم یا «ضحاک ماروَش» شد.
نقد و بررسی
اژدها موجودی است ، و به عبارت بهتر ، هیولایی است اسطورهای و پیدایش او نیز همچون هر اسطوره دیگری ریشه در دریافتهای ذهنی انسان از واقعیت دارد . فرضیهای که در این کتاب مطرح میشود و نویسنده کوشیده است در تأیید آن شواهد و دلایلی بیاورد ، درباره معنای اصطلاح اوستایی « اَژی دَهاک » است . مطابق این فرضیه اصطلاح اَژی دَهاک به دو بخش تقسیم میشود : نخست اَژی ، دیگری دَهاک . واژة نخست به معنای جانور دراز خمنده ( یا مار ) و واژة دوم به معنای سوزاننده یا سوزان است . نویسنده بر این اعتقاد است که همگان اژدها را موجودی میشناسند که آتش از دهانش بیرون میآید اما گاهی در فرهنگ برخی اقوام این هیولا چهره یا چهرههای دیگری نیز دارد . در نقوش مهرهای استوانهای یافت شده در میاندورود ، گاه جانور شگفتانگیزی را میتوان دید به پیکر شیر ، او سر و دستانی مانند شیر دارد و دم و بالها و چنگال پاهایش ، یادآور اجزای بدن عقاب است . این جانور را درحالی تصویر کردهاند که سر خود را به روی زمین خم کرده و از دهانش آتش بیرون میدهد.