متن پشت جلد
هدف واقعی علم میگوید، دریچهای به سوی نور میگشاید. کوششی است برای پاسخ، پاسخی که در سراسر نمایشنامه جستوجو شده است. برشت فقط به طرح مسایل دل خوش نمیکند، دستکم راهی به سوی جواب مینماید و بذر امکانات گوناگون را در اندیشة ما میپاشد. به همین جهت تحول حوادث و آدمها با ختم نمایشنامه به پایان نمیرسد. این تحول سیر شگفتش را در اندیشة ما دنبال میکند. خواننده یا تماشاگر، به شیوة معمول و قدیم، با حادثه نمیآمیزد، مسخر نمیشود، بلکه اندیشهاش بیدار میشود و نیروهای فعالش به کار میافتد و به جای آنکه فقط گذرگاه احساسات گوناگون باشد، میتواند بفهمد و تصمیم بگیرد. تنها تجربه نمیاندوزد، بالاتر از آن معرفت میآموزد و دید شگفتی در او رشد میکند که به گالیلة بزرگ امکان دارد حرکات ستارگان را ببیند و قوانین حرکت را کشف کند.
نقد و بررسی
زندگی گالیله آخرین نمایشنامه برتولت برشت نمایشنامهنویس آلمانی است. او این نمایشنامه را در سال ۱۹۳۸ میلادی نوشته است و برای نخستین بار در سال ۱۹۴۳ در شهر زوریخ در سوییس به اجرا درآمد. این نمایشنامه درامی است از یک قطعه تاریخی از زندگی مردی دانشمند که اثبات میکند خورشید ثابت است و این زمین است که دور آن میچرخد. این نمایشنامه در پانزده صحنه پیرامون حوادث تاریخی اواخر قرن شانزدهم ایتالیا سپری میشود. خط داستانی نمایشنامه از سپیدی سحر، درخانه کوچک گالیله چهل و شش ساله واقع در ونیز آغاز و در تاریکی شب در خانه بزرگ او در دهی، از حوالی فلورانس در سن هفتاد و هشت سالگی پایان میپذیرد. روز دراتاق گالیله با همراهی شاگردش آندرهآ که همزمان پسر خدمتکار وی خانم سارتی نیز هست شروع میشود.
برتولت برشت این نمایشنامه را پس از آنکه مارکسیست شود نگاشته است و این آخرین اثر او قبل از مرگش میباشد.