من جوینده سکوت ها هستم
من جوینده سکوت ها هستم
من جوینده سکوت ها هستم
نگاهی به زندگی جبران خلیل جبران
نگاهی به زندگی جبران خلیل جبران
نگاهی به زندگی جبران خلیل جبران

«قلبت را دنبال کن...قلب تو برای هر کار بزرگی راهنمای درستی است. تقدیر هر کاری که انجام می دهی با آن عنصر قدسی که درون هر یک از ماست تعیین می شود.»
جبران خلیل جبران درششم ژانویه سال 1883 در منطقهای کوهستانی در شمال لبنان متولد شد. کودکی او به علت بیمسوولیتیهای پدر در فقر گذشت. پس از آنکه پدرش به علت عدم پرداخت مالیات به زندان رفت، مادرش که زن جوانی بود در موج مهاجرت تاریخی آن سالها، همراه با جبران که12 سال داشت و دو دختر کوچکتر و برادر ناتنی فرزندانش به آمریکا مهاجرت کرد. در این دوران جبران برای گذران زندگی، همزمان با تحصیل، کار هم میکرد.
در سال 1896، بود که با «فرد هلند دی» آشنا شد. این رابطه تاثیر زیادی در شناخت و آشنایی او با دنیای هنر گذاشت. جبران که هنوز تحصیلات انگلیسیاش تمام نشده بود در سال 1898به لبنان بازگشت. او تا سال 1902 در لبنان به آموختن زبان و ادبیات عربی مشغول بود ودر سال آخر اقامتش با همکاری دوستش یوسف الحویک مجله المناره را منتشر و اولین بار نوشتههای عربی و طرحهای سیاه قلمش در آن به چاپ رسید.
وی در 19 سالگی به آمریکا بازگشت. او که رابطۀ عاطفی عمیقی با خانواده، مخصوصا با خواهرانش، داشت، در همان سال به فاصله کوتاهی ابتدا خواهرش سلطانه، سپس مادر و بعد هم برادرش را به علت بیماری از دست داد.
جبران نمایشگاهی از آثار سیاه قلمش را در سال 1904 در بوستون بر پا کرد که موجب آشنایی او با زنی به نام ماری هکسل شد که 10 سال از او بزرگتر بود. ماری همواره جبران را تشویق میکرد که داستانهایش را به انگلیسی بنویسد، که همین باعث افزایش موفقیت او شد.
جبران با حمایتهای مالی ماری توانست، نقاشی را ادامه دهد. او دو سال در پاریس زندگی کرد و نقاشی آموخت. رابطۀ دوستیاش با ماری نیز که داشت کمکم عاطفی هم میشد، با بازگشت جبران به بوستون شدت گرفت اما رابطۀ آنها به دلیل اختلاف سنیشان، نتوانست به سرانجام برسد.
جبران اولین نوشتهاش را به زبان انگلیسی در سال 1911، نوشت. در سال 1912 به نیویورک نقل مکان کرد و اولین رمان بلندش «بالهای شکسته»، نیز به زبان عربی چاپ شد.در سال 1923، با چاپ کتاب «پیامبر»، با استقبال بینظیری مواجه شد. کتابی درباب صلح، عشق و برادری که محتوی آن به خوبی نشان از تعهد وی نسبت به شناخت و درک بهتر ملل شرق و غرب و نژادها، ملیت و مذاهب مختلف را بیان می کند.
بعد از آن وابستگی جبران از نظر مالی و ادبی ماری کمتر وابسته بود،و سرانجام با مهاجرت ماری به جورجیا، رابطهشان رسما پایان گرفت. اما همیشه چهرۀ ماری منبع الهام نقاشیهای جبران باقی ماند.
جبران پس از چاپ کتابهای «عیسی، پسر انسان»، و مجموعه کلمات قصارش با نام «قلمرو خیال»، دچار بیماری و دردهای عصبی شد. و سرانجام پس از چاپ کتاب «خدایان زمین»، در سال 1931در 48 سالگی درگذشت.
حمایتهای ماری هاسکل از جبران پس مرگ او نیز ادامه یافت. مهمترین کاری که ماری برای او انجام داد چاپ خاطرات روزانه 17 سالهاش با جبران بود که به عنوان منبعی برای شناخت بهتر افکار و عقاید جبران، به دوستاران و منتقدینش شناخته شد. آثاراش را ویرایش و سپس تحت عنوان کتاب سرگردان در سال 1932 چاپ کرد. و مراقبت از آخرین بازمانده خانواده جبران «ماریانا » را نیز به عهده گرفت.