امریکانا، قصۀ مهاجرت
امریکانا، قصۀ مهاجرت
امریکانا، قصۀ مهاجرت
معرفی کتاب «امریکانا»
معرفی کتاب «امریکانا»
معرفی کتاب «امریکانا»

در سال 2015 نزدیک به 70 میلیون نفر زندگیشان را در چمدانی گنجاندند و تن به مهاجرت دادند. اگرچه صدها هزار سال است که انسانها به امید داشتن زندگیای بهتر، با این پدیده آشنا هستند اما مهاجرت در دنیای مدرن مصائب دو چندانی دارد. سختیهای دلکندن از وطن، انتخاب مقصد –که اغلب بیشتر از آنکه انتخاب باشد اجبار است-، سختی مسیر مهاجرتهای غیرقانونی، کنارآمدن با شرایط جدید، غلبه بر دلتنگی، تلاش برای از صفر شروعکردن و تطبیقدادن خود با جامعه جدید و... هزاران نقطه کور کوچک و بزرگ دیگر که باید با آنها دستوپنجه نرم کرد.
حالا تصور کنید در دنیایی که روز به روز نگاهها نسبت به مهاجرین منفیتر میشود، سیاستمداران سرچشمه ناکامیهای سیاسی و اجتماعی را در ورود مهاجرین جستجو میکنند، شعارهای انتخاباتی پیرامون سیاستگذاری در برابر ورود آنها رونق پیدا میکند و ... چقد مهاجربودن میتواند مصیبتوار و جانکاه باشد.
چماماندا انگوزی آدیچی زن جوان نیجریهای است که تجربه مهاجربودن با همه ابعاد تلخ و تاریکش را در رمانهایی که مینویسد منعکس میکند. قلم او تواناست، به اندازهای که نیویورکر او را جزو 20 نویسنده بزرگ جهان زیر 40 سال قرار داده است و جایزه نبوغ مکآرتور را برایش به همراه داشته است. «گل ختمی بنفش»، «نیمه خورشید زردرنگ» و «آمریکانا» رمانهای او هستند که بارها مورد تحسین منتقدین قرار گرفتهاند و جوایز معتبری را کسب کردهاند.
آمریکانا آخرین رمان او در سال 2013 منتشر شد و به فاصله کوتاهی نظر مثبت خوانندگانش را جلب کرد. این کتاب درباره دو همکلاسی است که عاشق یکدیگر میشوند اما سودای داشتن زندگی بهتر و فرار از چنگال حاکمیت مستبد نیجریه، آنها را به تجربهکردن مهاجرت وا میدارد. ایفملو زودتر راهی غربت میشود اما اوبینزی نمیتواند خود را به او برساند و با خروج غیرقانونی به کشور دیگری میرود. در سالهای جدایی آنچه باعث اتصال و نقطه اشتراکشان میشود تجربهای مشترک از «خارجیبودن» است. آنها هر روز در صف صندوق پرداخت سوپرمارکت، اتوبوس، دانشگاه و... با حقیقت تلخی روبرو میشوند که نامش «تبعیض» است. میفهمند که برخلاف شعارهای زیبا و کتابهای پرفروش انگار رنگ پوست هنوز برای بسیاری از مردم تعیینکننده حدود رابطهشان با دیگران است. هنوز «نژاد» اهمیت دارد و اتفاقا در بازار مکاره قیمتش گزاف است.
سالها میگذرد و در حالی که ایفملو روزبهروز به موفقیتهای مالی و تحصیلی بیشتری میرسد، اوبینزی به وطنش که ازاستبداد رها شده باز میگردد. میل بازگشت به خانه کمی بعدتر هم به سراغ ایفملو میرود و او را هم روانه وطن میکند تا شاید یک بار دیگر عشق سالها زیر خاکستر ماندهشان مجال نفسکشیدن پیدا کند...
آمریکانا توسط روحالله صادقی ترجمه شده و در انتشارات دُر دانش بهمن به چاپ رسیده است.