سالروز تولد دوقلوهای پهلوی
سالروز تولد دوقلوهای پهلوی
سالروز تولد دوقلوهای پهلوی
رابطۀ محمدرضا و اشرف پهلوی با هم چگونه بود؟
رابطۀ محمدرضا و اشرف پهلوی با هم چگونه بود؟
رابطۀ محمدرضا و اشرف پهلوی با هم چگونه بود؟

محمدرضا و اشرف پهلوی به فاصلۀ چند ساعت در چهار آبان 1298 در تهران به دنیا آمدند. زمانی که آنها شش سال داشتند پدرشان به قدرت رسید و سلسلۀ پهلوی شکل گرفت و بعد از آن آنها طبق تعلیمات ویژهای بزرگ شدند. اشرف در مدرسۀ دخترانۀ زرتشتیها و در کاخ، زیر نظر معلم خانوادگی دربار، مادام ارفع، شروع به یادگیری فرانسه کرد. در همین حال، برادر دوقلوی او که ولیعهد مملکت بود، در سوئیس به تحصیل مشغول شد.
مانند همۀ دوقلوها، میان آن دو نیز دوستی و الفت عمیقی در جریان بود و همین دوری آن دو از یکدیگر را بسیار سخت میکرد.
اشرف که تمایل بسیار زیادی داشت مانند برادرش در خارج از کشور به تحصیل بپردازد، با مخالفت پدر ناچار در خانه ماند. اما بلاخره پس از اصرارهای فراوان، رضاشاه را راضی کرد تا با همراهی محافظان و ندیمههایش به دیدار برادرش برود. این نخستین مسافرت خارجی اشرف بود و همین شوق و هیجان او را بیشتر میکرد.پس از گذشت سالها، رضاشاه پس از برکناری از قدرت، در شهریور سال 1320، به همراه بیشتر اعضای خانوادهاش از کشور خارج شد. او که محمدرضا را برای سلطنت کافی نمیدانست از دختر کوچکش اشرف خواست که در کنار برادرش بماند و به او کمک کند. این خواهر و برادر مهمترین مهرههای حکومت پهلوی دوم محسوب میشوند. بسیاری از مورخان و ناظران معتقدند که چون محمدرضا شخصیتی نامصمم و ضعیف داشت، اغلب تصمیمهای مهم را با مشورت اشرف که به مراتب مقتدرتر از او بود، اتخاذ میکرد. همین باعث شده است که نه تنها در میان مردم، بلکه در میان سیاستمداران نیز اشرف چهرهای منفور باشد و او را سرچشمۀ بسیاری از ناکارآمدیهای حکومت پهلوی بدانند.
محمدرضا پهلوی اما برعکس خواهرش، در درون چون هملت، روحیهای متزلزل داشت. در برون اغلب چون هرود خودکامه، لاف قدرقدرتی میزد. عزلتگزین بود و خلوت تنهائی را بر جنجال جلوت سیاسی رجحان می گذاشت، اما بخش اعظم زندگیاش را، ناچار، زیر نور غالبا گزنده رسانههای عمومی گذراند.
رفتن پدر و اشتغال جدیتر برادر در کارهای مملکتی باعث شد که اشرف که زندگی در کاخ خواستههای بیپروا و شخصیتش سرکوب شود، از آزادی عمل بیشتری برخوردار باشد. رابطۀ بیپروای اشرف با مردان و همچنین علاقهاش به قمار به گونهای بود که محمدرضا به بهانههای مختلف اشرف را به سفرهای خارج از کشور میفرستاد تا در داخل برای او دردسر درست نکند.
ثریا اسفندیاری همسر دوم محمدرضا در کتاب خاطراتش که بارها تجدید چاپ شده است، پیرامون رویدادهایی که در کاخ سعدآباد شخصاً شاهد و ناظر بوده است مینویسد: «محمدرضا چون وارث تاج و تخت پدرش بود طبیعتاً انتظار داشت همه او را نفر اول سعد آباد بدانند، اما اشرف که معتقد بود بر اثر اشتباه طبیعت دختر به دنیا آمده و شایستگی او برای پادشاهی بیشتر از برادرش محمدرضا است هیچکس را به رسمیت نمی شناخت و در تمام امور زندگی ساکنان سعدآباد دخالت میکرد. من از خدمه قدیمی و با سابقه سعدآباد داستانهای شگفتانگیزی در مورد رویدادهای زشت و ناپسند سعدآباد شنیدهام.»
مداخلۀ او در دربار و علل دیگر، باعث شد دکتر مصدق او را از کشور اخراج کند. بعد از کودتای 28 مرداد هم به علت اینکه اشرف را یکی از عوامل موثر در کودتا میدانستند و حواشی زیادی که در کشور به وجود آمده بود، محمدرضا به او مسئولیتهایی در خارج از کشور داد تا از کشور دورتر بماند تا اوضاع کمی آرامتر شود.
اشرف به عنوان رئیس کمیسیون حقوق بشر و کمیسیون حقوق زنان سازمان ملل متحد در خارج از ایران فعالیت داشت.
اشرف از نظر اخلاقی بیشتر به پدرش رفته بود و نسبت به محمدرضا دارای جسارت و سلطهگری بیشتری بود اما فساد اخلاقی این خواهر و برادر در تاریخ بر کسی پوشیده نیست.