بر باد رفتهی محبوب
بر باد رفتهی محبوب
بر باد رفتهی محبوب
به مناسبت درگذشت کلارک گیبل
به مناسبت درگذشت کلارک گیبل
به مناسبت درگذشت کلارک گیبل

فردا بهش فکر میکنم...
دیالوگ معروف اسکارلت اوهارا را در جذابترین سکانس فیلم بر باد رفته به یاد دارید؟
هشتاد سال از روزی که رمان بر باد رفته به قلم «مارگارت میچل» نویسندۀ آمریکایی نوشته شد، میگذرد. این کتاب بارها تجدید چاپ شده و بیش از 28 میلیون نسخه از آن به فروش رفته است. این کتاب تبدیل به محبوبترین رمان تاریخ شده است. پیش تولید فیلم آن در نخستین روزهای جنگ جهانی دوم، شروع و دو سال پس از انتشار کتاب، به کارگردانی ویکتور فلمینگ ساخته و روی پرده رفت.
«کلارک گیبل» جذاب در نقش رت باتلر و «ویون لی» در نقش اسکارلت اوهارای پرشور دو نقش اصلی این فیلم را بازی میکنند. اقتباسی که روایت عاشقانۀ دختری جنوبی را که فرزند ملاک ثروتمندیست، در خلال جنگهای داخلی بین شمال و جنوب آمریکا توصیف میکند. اسکارلتی که با وجود اینکه خیلی زیبا نیست اما رفتار جذابش با چهره ای اشرافی و چشمانی سبز که سعی دارد خود را در دل همۀ مردان جا کند، او را به نگین مجالس تبدیل کرده است.
دختری خودسر و پر شور و جاهطلب که رفتارش با تذکرهای ملایم مادرش و مقررات خشک مامی، لَلۀ سیاهپوستش، تحت کنترل است. مامی بازیگری سیاهپوست بود و در دورانی که سیاهپوستان تنها اجازۀ نشستن در ردیف آخر سینما را داشتند، به خاطر بازی در این فیلم جایزۀ اسکار دریافت کرد. اسکارلت عاشق اَشلی جوان تحصیل کرده و جذاب ملک مجاور است، که شخصیت درونگرا و منزوی او، که کاملا با رفتار اسکارلت کاملا متناقض است و علیرغم عشق آتشین اسکارلت، اَشلی به او میگوید: به درد هم نمیخورند و با دخترعمۀ خود ملانی ازدواج میکند. پس از آن اسکارلت برای انتقام گرفتن با چارلز، برادر اشلی ازدواج میکند و بعد از کشته شدن او در جنگ، اسکارلت برای ادارۀ مزرعه پنبه، همسر فرانک میشود که مردی ثروتمند است. با بالا گرفتن آتش جنگ، اسکارلت که حالا در آتلانتا سکونت دارد، با مردی جذاب و باهوش به نام رِت باتلر آشنا میشود که به دلیل روابط متعددش با زنان بدنام است. او سرانجام پس از مرگ فرانک، با رِت ازدواج میکند و آنها صاحب دختری میشوند، اما توجه بیش از حد اسکارلت به اشلی باعث میشود؛ پس از مرگ دخترشان، او اسکارلت را ترک کند.این خلاصهای از دراماتیکترین فیلم عاشقانۀ تاریخ سینماست. فیلمی که کلارک گیبل در نقش رت باتلر، پس از پدرخوانده با بازی مارلون براندو ، دومین شخصیت محبوب تاریخ سینما میشود. او پس از بازی در این فیلم به شهرت جهانی رسید. قبل از آن در نخستین سالهای بازیگری او، مترو گلدوین مایر، شرکت رسانهای بزرگ آمریکا متوجه تاثیرگذاری او بر تماشاگران شده بود. در سال 1931، گیبل برای آزمودن شانس خود روانۀ استودیوی برادران وارنر شد، ولی آنها با گفتن اینکه: گوشهایش بیش از حد بزرگ است، او را رد کردند و این اشتباه آنها باعث شد گنج بزرگی را از دست بدهند. هنگامی که گیبل دوباره نزد گلدوین مایر بازگشت، ظرف دو سال به یکی از مشهورترین ستارههای هالیوود تبدیل شد.
محبوبیت گیبل به حدی بود، که وقتی به روی صحنه میرفت زنان از جذابیت او مدهوش میشدند، تا آنجا که برخی به وی، لقب «سلطان هالیوود» را دادند و بعد از او هیچکس نتوانست این لقب را از آن خود کند. حضور او در هر فیلمی باعث هجوم تماشاگران به سینما میشد.
وی در سال 1934، پس از بازی در فیلم «در یک شب اتفاق افتاد»، توانست جایزۀ اسکار بهترین بازیگر مرد را دریافت کند. نقشآفرینی او در این فیلم باعث شد رفتارهای اجتماعی و سبک برخورد و لباس پوشیدن مردان آن زمان تغییر کند و حتی مدل سبیل او برای چند دهه بین مردان رایج شد. چند سال بعد در سال 1939 برای نقش رت باتلر در فیلم بر باد رفته انتخاب شد و به قدری نقش خود را خوب اجرا کرد که پس از اکران طبق نظرسنجیها بهترین فرد برای این نقش شناخته شد. مارگارت میچل خالق رمان بربادرفته نیز اظهار داشت: گیبل خودِ رت باتلر است. گیبل در سال 1950 در مصاحبهای چنین گفت:
«هرگاه تصور میشود پایان من فرا رسیده، پخش مجدد فیلم برباد رفته من را از لحاظ حرفهای مجددا زنده میکند». محبوبیت هیچ فیلمی در تاریخ سینما به اندازۀ محبوبیت بر باد رفته دوام نیاورده است.
تنها زنی که گیبل با او طعم واقعی زندگی را چشید، کارول لومبارد بود. مرگ ناگهانی او در یک سانحۀ هوایی در سال 1942 و در یک هواپیمای نظامی گیبل را به شدت متاثر و دلشکسته کرد. یکی از دوستان نزدیک وی گفته بود: «کلارک پس از مرگ کارول دیگر طعم خوشبختی را نچشید و شعلۀ وجودش خاموش شد». در همان حال وی به نیروی هوایی ارتش آمریکا پیوست تا در بحبوحۀ جنگ جهانی دوم، کشورش را یاری دهد. محبوبیت وی به حدی بود که هیتلر او را بزرگترین بازیگر تاریخ سینما میدانست و برای دستگیری و تحویل او، جایزه بزرگی تعیین کرده بود.
گیبل سرانجام در سال 1960 ، بر اثر استعمال زیاد سیگار به سکتۀ قلبی دچار شد و در 59 سالگی درگذشت و
لقب سلطان هالیوود نیز با مرگ او دفن شد.