میرزا کوچک خان، مردی آزادی خواه؟!
میرزا کوچک خان، مردی آزادی خواه؟!
میرزا کوچک خان، مردی آزادی خواه؟!
با استناد به کتاب سردار جنگل
با استناد به کتاب سردار جنگل
با استناد به کتاب سردار جنگل

دربارهی شخصیت میرزا کوچک خان جنگلی و ماهیت و اهداف قیام جنگل در بین مورخان اتفاق نظر وجود ندارد. عدهای میرزاکوچکخان را قهرمان ملی و قیام جنگل را «نهضت آزادیخواهانه» میدانند و عده ای دیگر او را تجزیهطلب و وابسته به روسها توصیف میکنند. نویسندهی کتاب «سردار جنگل»، ابراهیم فخرائی در مقدمهی اثر خود برخی از این آرای متناقض را بازگو میکند.
او مینویسد:
«دربارهی علل پیدایش این نهضت، همچنین هدف و عملیات و پایان غمانگیز آن مطالب بسیاری در کتب و مجلات و روزنامههای داخلی و خارجی منتشر شده که یا کوتاه و مختصر و یا نادرست و بیارزش و یا آلوده به اغراض خاص تنظیم یافته، ماهیت و هدف نهضت را آن طور که باید و شاید نشان نداده، بحث تحلیلی صحیح از جریان حوادث ننمودهاند و اگر نمودهاند، کافی و رسا و مطابق با واقعیت نبودهاست».
- استاد بهار (ملکالشعرا) در «تاریخ احزاب سیاسی»، خود میرزا کوچکخان و کلنل محمدتقیخان پسیان را متهم میکند به این که قصدشان تصرف ایران و ایجاد یک حکومت مرکزی صالح نبوده است. (جلد اول، صفحهی صد و پنجاه و نه)
- در روزنامهی دنا منطبعهی تهران تحت عنوان «بحث تحلیلی از قیام جنگل» مقالهای است مبتنی بر این که کلنل محمدتقیخان پسیان و شیخ محمد خیابانی و کوچک جنگلی در تکمیل انقلاب مشروطیت نکوشیده و آن را ناقص گذاشتهاند. (شمارهی یازده و دوازده مورخ پانزده و شانزدهم آذرماه 1329)
- نویسندهی کتاب «انقلاب بیرنگ» رهبر انقلاب جنگل را مردی معرفی میکند که معتقد به قضا و قدر بوده و اغلب کارها را به استخاره محول میساخته است. (صفحهی بیست و پنج تالیف س.ع. آذری)
- «سِر پرسی سایکس» در کتاب معروف خود به نام «تاریخ ایران» میرزا کوچکخان را عامل «سپهدار» نامیده و مدعی است که برگشت میرزا به گیلان به منظور ادامه عمل پرسود یعنی گرفتن ایرانیان ثروتمند و نگه داشتن آنها برای گرفتن خونبها یا باج سبیل بوده است و مینویسد: حکومت ایران در مقابل این جنبش تقریبا ناتوان بود و اگر اقدامات بریتانیا نبود، احتمال میرفت سلطنت را منقرض کند. (ترجمهی فخر داعی گیلانی، جلد دوم، صفحات هفتصد و هشتاد و چهار و هفتصد و چهل و نه)
- مدیر روزنامهی «اقدام» آقای «عباس خلیلی» جنگلیها را سرزنش میکند از این که نتوانستند در مقابل انگلیسها در تنگهی منجیل مقاومت کنند و حال آن که با عدهی کمتر ولی دلیرتر امکان داشت راه را بر انگلیسها و روسها مسدود ساخت. (مجلهی سپید و سیاه، شمارهی دویست و هشت، صفحهی شانزده به تاریخ هشتم مرداد 1338)
- در مجلهی «اسپارتاکوس» چاپ پاریس، ضمن یادداشتهایی که از مکزیک برای مجلهی مزبور فرستاده شد، این مطلب عنوان گردید که از آثار فعالیت کمونیسم به سال 1919 در آسیا، پیدایش دستهای در شمال ایران به رهبری روسها بود که نفوذشان را در گیلان و مازندران مستقر ساخته و در شماره اول مجلهی کمونیست بینالمللی از آنها پشتیبانی شده است. و مینویسد که ریاست اسمی این نهضت با میرزا کوچک خان بود ولی نهضت را روسها اداره میکردند. کمی بعد میرزاکوچکخان را مردی صدیق و با وفا نامیده، میگوید یک ایرانی عمیق و متفکر و یک مرد ایدهآل بود؛ اما آنهایی که پیرامونش بوده و تقاضای همکاری با او را داشتند، نیمی سرسپردهی روسها و نیم دیگر سرسپردهی انگلیسها بودند.
- «دکتر مهدیخان ملکزاده» نویسندهی کتاب «تاریخ مشروطیت ایران» میرزا کوچک خان را به نام یک مجاهد حقیقی و یک فرد مومن به مسئولیت میستاید و مینویسد: «نه فقط یک سرباز آزاده بود و در راه آزادی میجنگید، بلکه یک مُبلغ آزادی نیز بود و در هر موردی از تشویق مردم به پیروی از حق و عدالت و حقوق انسانیت فروگذار نمیکرد. (جلد پنجم، صفحهی صد و چهل و نه)
- کتاب «سیاست شوروی در ایران» میرزا را یکی از آزادیخواهان واقعیِ با مسلک که حقیقتا برای آزادی و نجات ملت ایران قیام کرده و صد در صد دموکرات و ایراندوست بوده است، معرفی مینماید. (تالیف م.ع. منشور گرگانی، صفحهی سی)
- در «دیوان عارف قزوینی» گردآورندهی «سیف آزاد» این طور اظهار نظر شده که: « یکی از تشکیلات بهجا و به موقع که خدمات گرانبهایی به آزادی و استقلال ایران نموده و همانا تشکیلات مقدس و سودند و میهنپرستانه فداییان جنگل در زیر سرپرستی میهندوست نامی شادروان میرزا کوچک خان جنگلی بوده است.» (صفحهی پانصد و هشتاد و شش)
- مسیو «نیکیتین» کنسول سابق روس در ایران در کتابی که به زبان روسی به نام «ایرانی که من شناختم» منتشر کرده و ملکالشعرای بهار ترجمهی فاضلانهای به ترجمهی فارسی آن نوشته، میرزا را مردی نامیده که دنبال هدفش بود و در پی ثروت اندوزی نبوده است. (ترجمهی همایون فرهوشی، صفحهی سیصد و سه)
- ژنرال «دنسترویل» فرماندهی نیروهای مسلح انگلیس در ایران که از خط عبورش به قفقاز خاطرات خوشی به یاد ندارد و مکرر با جنگلیها جنگیدهاست، در کتاب معروفش به نام «امپریالیسم انگلیس در ایران و قفقاز» در چند جا نام نهضت جنگل را با احترام برده و مینویسد: «نهضت جنگل از طرف میرزا کوچک خان انقلابی معروف که یک ایدهآلیست با شرف و منصفی است، تشکیل یافته.» ( ترجمهی میرزا حسینخان انصاری، صفحهی چهل و یک) و در جای دیگر میگوید: «به عقیدهی من میرزا کوچک خان از وطنپرستان حقیقی است و امثال او در ایران نادرند. اگر میتوانستم چند کلمهای به گوش او بخوانم یقین دارم از سقوط قطعی نجات پیدا میکرد.» (صفحه صد و شصت و هفت)
- عبدالله مستوفی نویسندهی «تاریخ اجتماعی و اداری دورهی قاجاریه» معتقد است که میرزا در تمام مدت نهضت جنگل یک قدم بر خلاف دیانت و خیانت به وطن برنداشته و حتی در مواقعی که کابینههای صلح روی کار میآمده، خود را از تماس با دولتیان دور میکرده است. (جلد سوم، صفحهی صد و نوزده)
- «جان مارلو» نویسندهی کتاب «خلیج فارس در قرن بیستم» ضمن این که انقلاب گیلان را «غائله» نامیده، مینویسد: «دولت مرکزی این غائله را در اکتبر 1921 میلادی سرکوب و خود میرزا کوچک خان را تیرباران نمود.» (روزنامهی کیهان، شمارهی پنج هزار و ششصد و نود و پنج)
- در کتاب «ایران در جنگ بزرگ» تالیف «مورخ الدوله سپهر میرزا» میرزا یک مرد روشنفکر مذهبی نامیده شده و مینویسد که یک میهن پرست واقعی بود. (صفحهی سیصد و هشتاد و چهار)
از این نوشتههای ضد و نقیض که در بعضی از آنها اشتباهاتی فاحش دیده میشود و ما جزئی از آن را برای مثال ذکر کردهایم، بدون این که حقایقی برابر دیدگانمان مجسم شود، بر ابهام قیام جنگل میافزاید.
جدای از این مطلب، بحث جالبی که درخصوص میرزاخانجنگلی و قیامش همیشه مطرح بوده ، قدرت سازماندهی او میباشد. ساختاری که در آن روزنامه و بیمارستان و انواع تشکیلات حکومتی وجود دارد، اما در عین حال این قابلیت را هم دارد که هنگام خطر به صورت گروههای چریکی عمل کند. هنرِ جذب افراد از اقشار مختلف جامعه و بهکارگیری آنها نیز از نکات جالبی است که در مورد نهضت جنگل مطرح است.
منبع: وبسایت پارسینه