روز جهانی هدیه دادن و 4 پیشنهاد متفاوت
روز جهانی هدیه دادن و 4 پیشنهاد متفاوت
روز جهانی هدیه دادن و 4 پیشنهاد متفاوت
هدایای دوست داشتنی کدامند؟
هدایای دوست داشتنی کدامند؟
هدایای دوست داشتنی کدامند؟

فرقی نمیکند شما در کدام قسمت از جغرافیای این کره خاکی زندگی میکنید، همیشه هدیه دادن و هدیه گرفتن کاری پسندیده و مورد تحسین در بین همه مردم و فرهنگها محسوب میشود. به همین علت روز 3 دسامبر، در تقویم جهانی روزهدیه دادن نامگذاری شده است. همیشه درک درست از فلسفه هدیه دادن که باعث ایجاد صمیمیت واحساس خوشایند در بین انسانها است و آداب، زمان و نوع هدیه دادن میتواند کمک بسیار خوبی برای ایجاد یک رابطه جدید و تحکم بخشیدن به رابطههای قدیمی باشد.
اما هر فرهنگی مقتضیات خاص خود را دارد و ممکن است آداب هدیه دادن در هر کدام با دیگری متفاوت باشد. یکی از نکات جالب در این باب دانستن شباهتها و تفاوت های فراوان بین هدیه دادن و هدیه گرفتن در فرهنگها و ملیتهای مختلف است. در زیر به چند مورد آن اشاره میکنیم:
- آداب مشترک بین مردم چین و سنگاپور این است که آنها هدیه را با دودست تقدیم میکنند و معمولا پذیرفتن هدیه در بین آنها بعد از تعارفهای فراوان صورت میگیرد. دادن هدیههایی که تیز و فلزی باشند مانند چاقو نیز در بین مردم آرژانتین و چین و ایتالیا به هیچوجه پسندیده نیست.
- در ترکیه و فرانسه هدیه را در مقابل هدیهدهنده باز میکنند، اما در مصر و تایلند این کار چندان پسندیده نیست و معمولا در غیاب هدیهدهنده آن را باز میکنند.
- در ژاپن و یونان رسم است که هدیه هنگام آشنایی و شروع ارتباط نباید خیلی گران و خاص باشد.
- ایتالیاییها و ایرانیان معمولا وقتی برای اولین بار به خانهای میروند، با خود گل، شیرینی یا صنایع دستی میبرند.
- در مالزی و مصر هدیه باید با دست راست تقدیم شود.
پیشنهاد ما برای هدیه دادن
فارغ از اینکه رسم و آداب شما برای هدیه دادن چه باشد، کتاب همیشه میتواند هدیهای با ارزش و ماندگار محسوب شود. هدیهای که در آن هیچکس به دنبال فوائد مالی آن نیست و در عین سادگی میتواند بیش از هر هدیه دیگری اثرگذار و مثبت باشد. اما انتخاب کتاب برای شخص دیگر ممکن است مشکل باشد. به همین خاطر بیمناسبت ندیدیم که چند عنوان کتاب را معرفی کنیم تا خودتان با توجه به تیپ شخصیتی فرد مورد نظر، یکی را از میانشان انتخاب کنید.
1-«ملت عشق»
ملت عشق، کتابی که با استقبال بینظیر خوانندگان مواجه شد زندگی یکنواخت و آرام زنی به نام اللا را روایت میکند که با شوریدگی صوفیای به نام شمس گره میخورد. در این رمان دو داستان را در دو برهه از زمانهای مختلف میخوانید: ماجرای اللا زنی مدرن و داستان پرهیجان شمس و مولانا. در این کتاب شمس، اللا و بقیه خوانندگان را با 40 قاعده از مسلک صوفیگرایانه خودش آشنا میکند. از جمله:
- اولین قاعده: کلماتی که برای توصیف پروردگار به کار می بریم، همچون آینهایست که خود را در آن میبینیم. هنگامی که نام خدا را میشنوی ابتدا اگر موجودی ترسناک و شرمآور به ذهنت بیاید به این معناست که تو نیز بیشتر مواقع در ترس و شرم به سر میبری. اما اگر هنگامی که نام خدا را میشنوی ابتدا عشق و لطف و مهربانی به یادت بیاید، بدین معناست که این صفات در وجود تو نیز فراوان است.
- هشتمین قاعده: هیچگاه ناامید مشو. اگر همه درها هم به رویت بسته شوند، سرانجام او کورهراهی مخفی را که از چشم همه پنهان مانده، به رویت باز میکند. حتی اگر هم اکنون قادر به دیدنش نباشی، بدان که در پس گذرگاههای دشوار باغهای بهشتی قرار دارد. شُکر کن! پس از رسیدن به خواستهات شکر کردن آسان است. صوفی آن است که حتی وقتی خواستهاش محقق نشده، شکر گوید.
2-«جنگ چهره زنانه ندارد»
این کتاب میتواند برای خانمها و دختران گزینه خوبی باشد؛ کتابی با داستانهایی تلخ اما رئال. میتوانید با خواندن داستانهای متعدد و کوتاه حس وطندوستی و شجاعت را از زبان زنان و دخترانی بشنوید که زمانی را برای حفظ امنیت خود و سرزمینشان از خود حضوری شگفتانگیز، با رشادتهای بینظیر نشان دادند. اما باگذشت زمان باز هم نتوانستند زشتیهای این پدیده شوم انسانی را با روح لطیف خود مطابقت بدهند. روایت داستانها و وقایع در زمان جنگ، کوتاه است و بیشتر به زبان حال زنانی است که بعد از سالها از گذشت جنگ تاثیر آن را بر زنانگی و وجود خود شرح میدهند.
3-«سالمونی که جسارت ورزید و بالاتر پرید»
این کتاب را به کسانی پیشنهاد میکنیم که کتاب جاناتان مرغ دریایی و ماهی سیاه کوچولو را دوست داشتند؛ افرادی که در میان روزمرگیهای زندگی گم شدهاند، هدفها و رویاهایشان را از یاد بردهاند و به دنبال جسارت از دست رفتهشان میگردند. این داستان گزینه بسیارخوبی برای نوجوانهایی است که اهل کتاب و مطالعه در ادبیات هستند. سالمون خسته ازروزمرهگیها میخواهد با هدفهای ارزشمندتری از زندگی آشنا بشود...
4-«من او را دوست داشتم»
داستان کتاب دوراهی است بین عقل و احساس. بین عاقلانه زیستن و عاشقانه زیستن. دو مردی که در این داستان حکایت زندگیشان کمابیش نقل شده، هر دو در جایی درمییابند که دستودلشان برای کسی جز همسرشان لرزیده و ناچارند از انتخابی دردناک، یا عاقلانه به تعهدی که به زن و فرزند دارند، همچنان پایبند بمانند یا راهی تازه را با عشقی تازه در پیش گیرند. از این دو، آن یکی که عاقلانه زیستن را انتخاب میکند، با شرحوتفصیلی که خود از زندگیاش بهدست میدهد، سرگذشتی ناگوار داشته و فقط زندگی را بی اینکه لذتی در میان باشد، تحمل کرده است. دیگری هم که البته چندان اشارهای به زندگیاش نشده، با توصیفاتی که شده، بهنظر نمیآید چندان خوش و خرم زندگی را بگذراند.