سكوت سرشار از عشق
سكوت سرشار از عشق
سكوت سرشار از عشق
مدیریت کلام در روابط مشترک
مدیریت کلام در روابط مشترک
مدیریت کلام در روابط مشترک

«آدمهای خردمند همیشه ساکت نیستند، اما میدانند کِی سکوت کنند.» زبان مهمترین پل ارتباط ما با دیگری است؛ کلام عاشقانه، ما را بهاوج میرساند، اما سخنان تلخ یا نابههنگام، هرچهقدر هم که حقیقت باشد، میتواند جان رابطه را بگیرد.
گاهی تصور ما این است که یار ما، صمیمیترین دوست ما است و میتوانیم، چهبسا حق داریم رازهای مگوی را در گوش او بگوییم؛ خود را در برابرش فاش کنیم یا حقیقت وجود او را بهزبان آوریم. تصور ما ایناستکه رابطه عاطفی یعنی صمیمیت؛ و صمیمیت یعنی بهزبانآوردن تمام آنچه هستیم یا نیستیم، تمام آنچه فکر میکنیم، میخواهیم یا نمیخواهیم. تصور این که کسیهست که میتوانیم تمام چیزهاییکه در خلوت ذهن بدان میاندیشیم، در حضورش بهزبان آوریم، تصویری اغواکننده است؛ گویی مرزهای بین من و دیگری فرو ریخته و من و دیگری، دو موجود مجزا نیستیم، بلکه یکتن، یکروح در دو بدن هستیم. به عبارت دیگر، کلمات آنچنان قدرتمندند که میتوانند توّهم یگانگی خلق کنند، غافلاز آنکه صمیمیت فقط چند لحظه است، پَس و پیشاز آن، درهای بسته است. معمولا بعد از هر اوجی، در رابطه، فرودی را شاهدیم. کلماتیکه در اوج صمیمیت، خالص و از هر بدگمانی عاریاند، ساعتها یا روزها بعد از این خاصیت وحدتبخش جادویی را از دست میدهند و میتوانند مشکلآفرین شوند.
مشکل چیست؟
مشكل، اشتباهگرفتن رابطه عاطفی، با یگانگی و صمیمیت محض و مدیریتنکردن کلام در رابطه است. بنابر نظریه «مثلث عشق» عشق حاوی سهعنصر است؛ صمیمیت، تعهد و شور. بهعبارت دیگر، عشق فقط صمیمیت نیست. بخشی از شور و حرارت ما از ناشناختگی نشأت میگیرد و سکوت با ایجاد فضایی رمزآلود میتواند شور را بپرورد. وقتی از طریق کلام، مشتمان را در برابر دیگری باز میکنیم خود را آسیبپذیر میکنیم. مثلا وقتی شریک عاطفی ما تمام نقاط ضعف، تردیدها، تصورات، نگرانیها و بازیهای ما را میداند یا از گذشته ما با جزئیات خبر دارد، آسیبپذیری رابطه بالا میرود. بهعلاوه، یک اشتباه رایج ایناستکه تردیدهایمان درباره رابطه را با یارمان در میان بگذاریم. اگرچه گفتوگو درباره رابطه و تردیدهای آن میتواند به شفافیت رابطه و اصلاح موانع ارتباطی کمک کند، اما گاهی جان رابطه را میگیرد و تردید را فراگیر میکند. اشتباه رایج دیگر ایناستکه گاهی افراد از شریکشان انتظار دارند تمام احساسات و افکارش را به زبان آورد، یا تمام عشق و علاقهاش را کلامی کند. این توقع بیجا، در درازمدت رابطه را میفرساید و کلمات را توخالی میکند. بنابراین به مدیریت کلام در رابطه نیاز داریم.
راهحل چیست
همانقدرکه گفتوگو برای رشد رابطه حیاتی است، سکوت نیز ضرورت دارد. رابطه فقط هنگام گفتوگو شکل نمیگیرد، بلکه در زمان سکوت و در خلوت هریک از دونفر، عمق پیدا میکند. بسیاریاز قهرها و آشتیها در سکوت رخ میدهند. لازم است تواناییشنیدن سکوت دیگری را در خود پرورش دهیم و رابطه را با همهمه مغشوش نکنیم. یکیاز کلیشهها ایناستکه با کسی صمیمیتر هستیم که با او حرف بیشتری برای گفتن داشته باشیم. این، یک روی سکه است و روی دیگر سکهی صمیمیت، این است که بتوانیم در سکوت با دیگری بهسر ببریم و همزمان احساس کنیم میفهمیم و فهمیده میشویم. کلمات سوءتفاهم ایجاد میکنند زیرا چند بُعدیاند، و زیروبم بسیار دارند و معنای هر کلمه ممکناست در ذهن افراد متفاوت باشد. بهعلاوه سکوت به ما اجازه میدهد نگاه کنیم و گوش دهیم؛ یعنی توانایی نظارهگریمان را افزایش دهیم. بهاینترتیب، دیگر کمتر در دنیای ساختهوپرداخته ذهنمان بهسر خواهیم برد و بیشتر به خواستهها، آرزوها، ترسها و نگرانیهای شریک عاطفیمان توجه میکنیم؛ ترسها و آرزوهاییکه شاید هیچگاه با ما در میان نگذارد، اما از خلال حرکات و کلماتش آشکار میشود. بنابراین خردمند کسی است که بتواند بهاندازه سکوت کند و با آگاهی کلمات را انتخاب کند.
نویسنده : مینا اورنگ