درام ظريف بدن
درام ظريف بدن
درام ظريف بدن
هفت نکته درباره آدرين برودي بازيگر
هفت نکته درباره آدرين برودي بازيگر
هفت نکته درباره آدرين برودي بازيگر

«آدرین برودی» بازیگری است که با وجود پیکر لاغر و شکننده اش توانسته در لباس نقشهایی برود که توان جسمی ویژهای را از بازیگرشانطلب میکنند.این قابلیت در جذب چنین نقشهایی سبب شده است که برودی بتواند در نظامهالیوود یک تک چهره صاحب سبک تلقی شود چرا که کمتر بازیگرانی با چنین خصایص جسمی، تن به چنین نقشهایی میدهند. اما آنچه درباره برودی همچنان حائز اهمیت است این است که او با اتکا به توان جسمی خود قادر به خلق موقعیتهای دراماتیک پیچیده و دشوار است که صرفا از بازیگری با ویژگی او برمیآید.
1.برودی از 1989 تا 2002 حدود 22 فیلم بازی کرد تا بتواند گام به گام و ذره ذره هویت بازیگری اش را قوام ببخشد و به یک منش بازیگری دست یابد و امضای خودش را پای کارهایش بزند. این سلوک نفسگیر و سنگین برودی توانست او را به تدریج به شمایل انکارناپذیر سینمای معاصر آمریکا بدل کند و چهره او را در این قاب تصریح کند.گرچه در نگاه اول این سلوک به شدت گسیخته و ناهموار به نظر میرسد اما باید این نکته را دریافت که نوشتن درباره برودی بازیگر بی در نظر گرفتن این سلوک 13 ساله کاری نهتنها عبث بلکه بی توجهی به شمایلی است که تکوین خود را مدیون نقشهای کوتاه و مکمل همین دوره کاری است.
2.این 13 سال نوآموزی و به عبارتی کارآموزی برودی در چند فیلم چشمگیر و مثال زدنی است. در 1989 برودی در نقشی کوچک و حاشیهای در فیلم «قصههای نیویورکی» به کارگردانی «وودی آلن» و «مارتین اسکورسیزی» و «فرانسیس فورد کاپولا» که یک درام کمیک رمانتیک بود، ظاهر شد که به نظر سکوی پرش مناسبی برای برودی 16 ساله محسوب میشد. برودی در 1996 در فیلم «گلوله» ساخته «جولین تمپل» در کنار «توپاک شکور» شمایل رپ گنگستری و میکی رورک شمایل پسرانه سینمای آمریکای دهه 80 ظاهر شد و توانست نگاهها را بسوی خود جلب کند.در 1998 برودی با «الیس نیل» در یک کمدی رمانتیک مستقل تحت عنوان «رستوران » ساخته «اریک بروس» همبازی شد که نامزدی جایزه ایندیپنت اسپریت را برای او به عنوان بازیگر مرد اصلی به ارمغان آورد.
3.غالب کسانی که فیلمهای برودی را دنبال میکنند به اجماع، متفق القول هستند که فیلم «پیانیست» ساخته «رومن پولانسکی» در 2002 نقطه عطف و سکوی پرش برودی به سمت تک چهره شدن بود. اگر مفهوم ستارگی یا استار بودن را از قاموس سینمای هالیوود قرض بگیریم، برودی با حضور و بازی در درام تاریخی و سیاسی پولانسکی درباره جنگ جهانی دوم، بدل به یک ستاره شد و توانست انتقام 13 ساله خود را از نقشهای حاشیهای و مکمل بگیرد و جایگاهش را آنطورکه شایسته اش بود به چنگ آورد. برودی در نقش «ولادیسلاو اشپیلمان» یک پیانیست یهودی مجار که در حال فرار از دست نازیهاست به خانهای مخروبه پناه میبرد اما آنجا هم توسط یک افسر نازی لو میرود و اشپیلمان برای بازپس گرفتن حق حیاتش برای افسر نازی تا پایان جنگ پیانو مینوازد که البته باب رفاقت میان آن دو نیز باز میشود. برودی برای ایفای چنین نقشی به شدت از لحاظ جسمی تحت فشار فرار گرفت و وزن کم کرد و نیز از لحاظ روانی خود را در وضعیت ایزوله و درماندگی و استیصال قرار داد تا بتواند کاراکتر اشپیلمان را از آن خود کند. برودی با ایفای نقش در پیانیست موفق شد نامزد و نیز برنده جشنواره های اسکار، بوستن، سزار، بفتا، گلدن گلوب و ... شود.
4.برودی در 2004 دریک تریلر روانشناختی تحت عنوان «دهکده» ساخته «ام. نایت شیامالان» در نقش یک مرد عقب افتاده به نام «نواه پرسی» در کنار «خواکین فینیکس» ظاهر شد و بازی جذاب و گیرایی از خود ارائه داد و توانست توازن معناداری میان بازی خود با فینیکس ایجاد کند و مهمتر اینکه جو رعب و وحشت موجود در فیلم را با کاراکتر خود همراه و عجین سازد. در 2005 برودی همراه با «کیرا نایتلی»، به بازی در فیلم «ژاکت» ساخته «جان میبری» که آن هم یک تریلر روانشناختی با تم ترسناک بود دعوت شد؛ «ژاکت» توان جسمی ویژهای را از برودی طلب میکرد به طوریکه برودی خود را در معرض سرمازدگی شدید (حبس در سردخانه) قرار داد تا بتواند حس ترس را درونی کند. مدتی هم برای همراهی با کاراکتر فیلم «جک استارکس» به درخواست خودش به زندان منتقل شد تا کاراکتر استارکس را خلق کند. در همان سال برودی به پروژه بازسازی فیلم «کینگ کونگ»ساخته «پیتر جکسن» پیوست و با «نوآمی واتس» و «جک بلک» هم بازی شد.
5.در 2008 برودی در یک درام موزیکال بیوگرافیکال تحت عنوان «کادیلاک رکوردز» ساخته «دارنل مارتین»، به ایفای نقش پرداخت که متاسفانه این فیلم در قیاس با دیگر فیلمهای برودی کمتر دیده شده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این فیلم به روایت بخشی از موسیقی بلوز سیاهپوستی با شمایلهایی نظیر «چاک بری» و «مادی واترز» و «هاولین وولف» و «اتا جیمز» میپردازد که یک تهیه کننده جوان موسیقی به نام «لئونارد چس» (آدرین برودی) ضبط و پخش آلبومهای آنها را به عهده میگیرد و آنها را به دنیای موسیقی سفیدپوستان آمریکا معرفی میکند. بخشی از سرزندگی و طراوت فیلم متعلق به رمانسی است که میان چس و اتا جیمز با بازی بیانسه در میگیرد که تم و طعمی تراژیک و اساسا بلوز دارد. این فیلم در ژانر موزیکالها ساختیافته و فارغ از هیاهوهای معمول مربوط به استارهای موسیقی، فیلمی درباره بلوز و غوطه در آن است.
6.برودی پس از سالها بار دیگر در 2011 مقابل دوربین «وودی آلن» در فیلم «نیمه شب در پاریس» ظاهر شد تا بتواند در کالبد نقاش خودستای سوررآلیست، «سالوادور دالی» فرو برود. او نقشی کوتاه اما جذاب و یکه را در این فیلم از آن خود کرد و به پازل نوستالژیک «اوون ویلسن» در نقش یک نویسنده آمریکایی فرانسه دوست پیوست؛ البته برودی پیشتر در 2007 با ویلسن در یک درام کمیک ساخته «وس اندرسن» تحت عنوان «دارجلینگ محدود» همبازی شده بود. این فیلم بیشتر توجه منتقدان فیلم را به خود جلب کرد وحتی از سوی جشنوارههای فیلمهای مستقل مورد تحسین قرار گرفت. فیلمی سرخوش که به فضای فرهنگی و هنری فرانسه در دهههای بیست وسی میلادی نقب میزند تا با تنفس و پرسه زنی در آن حال و هوا نشان دهد که آلن همچنان میراث دار طنز و بذله گویی چنان دورانی است، چیزی شبیه به یک ادای دین-شاید.
7.در 2014 برودی در دو فیلم به نامهای «هتل بزرگ بوداپست» و «سرقت آمریکایی» و یک مینی سریال تحت عنوان«هودینی» ایفای نقش کرد که هر سه در کارنامه بازیگری برودی قابل اتکا و مثال زدنی اند. فیلم «هتل بزرگ بوداپست» ساخته وس اندرسن، در بدو امر یک فیلم پرستاره (با احتساب 4 جایزه اسکار) است که برودی در کنار آنها قرار گرفته است؛ یک درام تاریخی با تم کمیک که به فراز و فرود یک هتل از زبان یک پادو که اکنون مدیر همان هتل شده، میپردازد و یک تریلر شیرین و جذاب را رقم میزند. این فیلم اثبات میکند که برودی توانسته به ظرافت در قالب کاراکتر خود فرو برود و یک بازی ویژه و یکه و نیز همخوان و هم بسته با سایر شمایلهای پیشگفته را ارائه دهد. در «سرقت آمریکایی» ساخته «ساریک آندره آسیان»، برودی به ایفای نقش یک گنگستر خرده پا و دست و پاچلفتی پرداخت که بهتازگی از زندان آزاد شده و خود را همراه با دو سارق سیاهپوست مهیای سرقت از یک بانک میکند. آنچه در کاراکتر برودی در این فیلم مثال زدنی است دوری جستن او از درافتادن در کلیشههای کمیک گنگسترهای مشنگ است به نحوی که برودی با احتیاط خود را به لبههای تیز تراژدی خراش میدهد تا بازی ماندنیتری ارائه دهد. در همین سال برودی به پروژه «هودینی» به کارگردانی «اولی ادل» در قالب مینی سریال (دو اپیزودی) پیوست تا بتواند توان فوقالعاده جسمی خود را در سراسر این سریال به نمایش بگذارد که در ایفای نقش هودینی –یک جادوگر و آرتیست-کاملا موفق بوده است. فقط کافی است بازی او را با بازی «گای پیرس» در همین نقش در 2007 مقایسه کنیم. برودی با تمام فرازها و فرودهایی که در سلوک بازیگریاش داشته همواره نقشهایی را برای خود برمیگزیند تا بتواند باردیگر بر عنصر بدن در سینما تکیه و تاکید کند و آن را هسته سخت بازیگری خود قرار دهد. از این منظر برودی یک شمایل است.
منبع: روزبه صدرآرا